دانلود منابع انگلیسی

دانلود کتاب و نرم افزار های آموزشی زبان انگلیسی در سایت EnglishDL.ir

دانلود منابع انگلیسی

دانلود کتاب و نرم افزار های آموزشی زبان انگلیسی در سایت EnglishDL.ir

Two old gentlemen

Two old gentlemen

Two old gentlemen lived in a quiet street in Paris. They were friends and neighbors, and they often went for walks together in the streets when the weather was fine

Last Saturday they went for a walk at the side of the river. The sun shone, the weather was warm, there were a lot of flowers everywhere, and there were boats on the water

The two men walked happily for half an hour, and then one of them said to the other, 'That's a very beautiful girl

'Where can you see a beautiful girl?' said the other. 'I can't see one anywhere. I can see two young men. They are walking towards us

The girl's walking behind us,' said the first man quietly

'But how can you see her then?' asked his friend

The first man smiled and said, 'I can't see her, but I can see the young men's eyes.
 
 
دو پیرمرد

دو پیرمرد با شخصیت در یک خیابان آرام در پاریس زندگی می‌کردند. آن‌ها دوست و همسایه بودند، و اغلب در روزهایی که هوا خوب بود برای پیاده‌روی به خیابان می‌رفتند.

شنبه‌ی گذشته برای پیاده‌روی به کنار رودخانه رفتند. خورشید می‌درخشید، هوا گرم بود، تعداد زیادی گل در همه جا روییده بود، و قایق‌هایی که در آب بودند.

دو مرد با خوشحالی یک ساعت و نیم قدم زدند، و در آن هنگام یکی از آن‌ها به دیگری گفت، چه دختر زیبایی.

اون یکی گفت: دختر زیبا کجاست که می تونی ببینیش؟ من نمی‌تونم ببینمش. فقط دو تا مرد جوان را دارم می‌بینم که روبری ما در حال قدم زدن هستند.

مرد اولی به آرومی گفت: دختر داره پشت ما راه میاد

دوستش گفت: پس چگونه می‌تونی اونو ببینی

مرد اولی لبخند زد و گفت: من اونو (دخترو) نمی‌تونم ببینم، اما چشمای آن دو مرد جوان رو که می‌تونم ببینم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد