میمون("monkey )
1- To monkey around: احمقانه رفتار کردن
2- Monkey business: رفتار بد یا بدون صداقت
3- To make a monkey out of someone: کسی را احمق جلوه دادن
"زنبور" bee
1- Busy as a bee: به کسی گفته می شود که خیلی سرش شلوغ است و کار زیاد دارد یا مثل زنبور این طرف و آن طرف می رود تا کارها را انجام دهد.
2- The bee"s knees: کاری که خوب و با کیفیت عالی انجام شده باشد.
3- To have a bee in your bonnet: وقتی کسی خیلی نگران است و دائما درباره نگرانی اش حرف می زند.
ادامه مطلب ...